{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
تولید غیرمتمرکز
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[Sharif Thesis]
[... عمومی ...]
Decentralized Production
معنی تولید غیرمتمرکز, معنی تولید غیرمتمرکز, معنی تmgdb ydckتkclx, معنی اصطلاح تولید غیرمتمرکز, معادل تولید غیرمتمرکز, تولید غیرمتمرکز چی میشه؟, تولید غیرمتمرکز یعنی چی؟, تولید غیرمتمرکز synonym, تولید غیرمتمرکز definition,
معنی hematoma
,
معنی stale
,
ترجمه stale
به فارسی,
معنی strategy
,
ترجمه strategy
به فارسی,
معنی بنیاد نهادن، نخستین قدمرا برداشتن ابتکار کردن، وارد کردن، تازه وارد کردن، اغاز کردن
,
ترجمه بنیاد نهادن، نخستین قدمرا برداشتن ابتکار کردن، وارد کردن، تازه وارد کردن، اغاز کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی